محل تبلیغات شما


حذف در زبان فارسی و انواع آن

اگر حذف به خاطر پرهیز از تکرار واژه صورت‌گیرد و برای جزء حذف‌شده معادلی درجمله باشد؛حذف به قرینه‌ی لفظی است.{من}کتاب را خواندم.

اگر خواننده از سیاق ونحوه‌ی گفتن عبارت به جزء حذف‌شده پی‌ببرد حذف به قرینه‌یمعنوی است:از مشدی حسن چه خبر؟{داری}

نهاد جدا در جمله‌های هم‌پایه و ناهم‌پایه‌ی اول شخص و دوم‌شخص را می‌توان حذفکرد :تو گفتی{تو}درست را می‌خوانی اما{تو}نخواندی.

اگر نهاد ضمیر،بدل یا وابسته داشته‌باشد یا مورد تأکید واقع بشود قابل حذفنیست: 1-تو این موضوع را گفته‌بودی (نه کس دیگر)  2-ما بچه‌ها خیلی او رادوست‌داشتیم . 3-من معلّم باید در دانش‌آموزم ایجاد انگیزهبکنم.

حذف نهاد جدا فقط با قرینه‌ امکان‌پذبر است.-حذف نهاد پیوسته امکان پذیر نیست.

حذف فعل در جمله‌های پرکاربرد به قرینه‌ی معنوی است.چه جالب    سلام.   خدا حافظ.

حذف فعل اسنادی در جمله‌های مرکب اغلب به قرینه‌ی معنوی است: بگفت آشفته از مهدور بهتر.

در جمله‌های پرسشی و پاسخی  آن‌چه درپاسخ باقی می‌ماند  نقطه‌ی اطلاعنامیده‌می‌شود.  از کدام گردانی ؟   یازهرا

درشبه‌جمله ها و بعد از بای قسم حذف به قرینه‌ی معنوی صورت می‌گیرد: به خداقسم/شکرت.

تمرین:

1-   اوّل دفتر به نام ایزد دانا

 

2-   آب برداشتم و گرد تشنگان می‌گشت.

 

3-   عاشقم برلطف و برقهرش به جد/  ای عجبمن عاشق این هردو ضد

 

4-   دوست دارد دوست این آشفتگی / کوشش بیهوده به از خفتگی 

 

5-   نی حدیث راه پرخون می‌کند /قصّه های عشق مجنون می‌کند

 

6-   بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد

 

7-   ما همه شیران ولی شیر علم / حمله‌شان از باد باشد دم‌ به دم

 

8-   من بدبخت بلند شدم همان‌طور عینک به چشمم.

 

9-   انسان چه چیز را قاضی قرار می‌دهد؟  کلاه خویش را

 

10-                       گفتم غم تو دارم   /گفتا غمت سرآید

 

11-                       بارها دیده‌بودم و دیگران نیز دیده‌بودند که از صحنه‌هایی که دیده‌بود به شدّتمی‌گریست.

 

12-                       اسفندیار برچه متکی است ؟برفرمان شهریار.

 

13- آن ها با اسب حرکت کردند ما نیز به دنبالشان .

 

14- چه بهتر که شمارا آن جا دیدم.

 

15- هزارشکر که دیدم به کام خویشت باز.

 

16- دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت         بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

 

17- تو قد بینی و مجنون جلوه‌ی ناز                  تو چشم و او نگاه ناوک انداز

 

- بگفتا گر خرامی در سرایش                    بگفت اندازم این سر زیر پایش

 

19- قرار بر کف آزادگان نگیرد مال          نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال

 

20- تو این موضوع را مطرح کرده‌بودی.

 

21- درآن حال روحش کجا بود؟ در جهانی غیر از جهان ما

 

22- نی حریف هرکه از یاری برید          پرده‌هااشپرده‌های ما درید

 

23- ارزان نخر که ارزان بفروشی.

 

24- من بدبخت این حادثه را پیش‌بینی کرده‌بودم.

 

25- کوهنوردان دچار بهمن و از صعود منصرف شدند.

 

26- چه فایده که این کار را انجام ندهید.

 

27- تو نکته های کنکور را گشودی نه کس دیگر.

 

28- من حقوقدان باید ارزش کار شما را بدانم

 

29- نان‌خوردن و نشستن به که کمر زرین بر میان‌بستن

 

30- دیوارها تا کمر از سنگ و باقی از چینه است

 

31- قراربود بیاید اما نتوانست.

 

32- من ،شهریار،فرزند شما هستم

 

33- بهایم خموشند و گویا بشر/زبان بسته بهتر که گویا به شر

 

34- بگفت از دل تو می‌گویی من از جان

 

35- به سلامت                    تشکر                      گردش به چپممنوع

 

36- زبان در دهان ای خردمند چیست ؟         کلید در گنج صاحب هنر

 

37- هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم         دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست

 

38- شکر خدا که از مدد بخت کارساز         بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست

 

39- صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست         بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست

 

40- به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی         از سر خواجگی و مکان برخیزم

 

41- گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو         آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم

 

42- به مردمی که دل دردمند حافظ را         مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم


حذف در زبان فارسی

قافیه و قوانین آن

غزلی از رضی الدین آرتیمانی

  ,حذف ,تو ,    ,قرینه‌ی ,دل ,به قرینه‌ی ,در جمله‌های ,قرینه‌ی معنوی ,حذف به ,معنوی است

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

tiokelaweal نکته های ناب موفقیت متعالی terccasttefin myplessgartlour پرورش قارچ استفاده از بارکد و RFID در کسب و کار و صنعت elllamizskul "ماه و خورشید" بدنسازی دست نوشته های یک تایپیست